مطلبی که می بینید درباره وارد نشدن روحانیون به کارهای حکومتی (خصوصا قوه مجریه) است که از ابتدای انقلاب مورد بحث و اختلاف بوده است. واجب موکد شرعی نیست که قبل از این نوشته این یکی را بخوانید، اما اگر بعد از آن، مطلب حاضر را ببینید خیلی بهتر خواهد بود:
«... و من این یک کلمه را عرض بکنم - شاید قبلا هم عرض کرده باشم - و آن اینکه من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می شد، در مصاحبه هایی که کردم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در نجف و در پاریس و چه در حرفهایی که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغلشان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است - و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می روند سراغ شغلهای خودشان. لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم امریکا یا شوروی می رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در راس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهی که ما می خواستیم برویم و آن راهی که مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرتهای بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود.
و لهذا، چون آنجا دیدیم که ما نمی توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صد در صد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمی توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد. و گاهی - رئیس فرض کنید که - نخست وزیرمان هم همین طور. و در جاهای دیگر هم که قبلا گفته بودیم، بنا نداریم اینطور باشد و الان هم عرض می کنم هر روزی که ما فهمیدیم که این کشور را یک دسته از این افرادی که روحانی نیستند، به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، اداره می کنند، آقای خامنه ای تشریف می برند سراغ شغل روحانی بزرگ خودشان و نظارت بر امور و سایر آقایان هم همین طور.
ما اینطور نیست که هر جا یک کلمه ای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام [است]، حالا ما آمدیم دیدیم اینجور نیست، اشتباه کرده بودیم، بگوییم ما سر اشتباه خودمان باقی هستیم. ما هر روزی فهمیدیم که این کلمه ای که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعده اش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام می کنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم، باید اینجوری بکنیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان.
به من مهلت بدهید که عرایضمان را به آقایان عرض بکنم - بنابراین، مسئله یک چیزی نیست که آقایان به ما بگویند: شما آن روز اینجوری گفتید. راست است، ما آن روز خیال می کردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن جوری که خدا می خواهد، ببرند، آنطور اداره کنند. وقتی دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند - ما هم که غیب نمی دانیم. و بعضیشان هم خوب بودند لکن رایشان با رای ما مخالف بود - ما از حرفی که در مصاحبه ها گفتیم، عدول کردیم و موقتا تا آن وقتی که این کشور را غیر روحانی می تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمی گردند و محول می کنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که برای اسلام دارند کار می کنند و تا مسئله اینطور است که ابهام پیش ما هست، احتمال هست.
اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما ماموریم که جلویش را بگیریم تا آنقدری که می توانیم. هر چه می خواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرفهایی که می زنند. و البته این هم یک حربه ای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمی رویم...»
سخنرانی 31 خرداد 1361 ـ صحیفه امام ـ جلد 16
«... آنچه مهم است این است که ما می خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم. پس اگر قبلا اشتباه کرده باشیم باید صریحا بگوییم اشتباه نموده ایم. و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد.وقتی فقیهی از فتوای خود برمی گردد یعنی من در این مسئله اشتباه نموده ام و به اشتباهم اقرارمی کنم. فقهای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی قضائی هم باید این طور باشند که اگر در مسئله ای اشتباه کردند صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم.
پیش از انقلاب من خیال می کردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون می روند کارهای خودشان را انجام می دهند. بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است، آمدم صریحا اعلام کردم من اشتباه کرده ام. این برای این است که ما می خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام باید روی همان حرف باقی بمانم امروز می گویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند...»
بیانات 20 آذر 1362 ـ صحیفه امام ـ جلد 18
تتمه: ایشان در ادامه بیانات 20 آذر 62 تحلیلی هم درباره مشروطه می دهند که بی تناسب با شرایط امروز ما نیست: «من حالا هیچ نگرانی ندارم چون اکثر افراد رامی شناسم و می دانم که اکثرا متعهد و متدین هستند، بلکه نگرانی من از این است که نکند سستی کنیم و در پیاده کردن اسلام دقت لازم را ننماییم بعدا اشکال پیش بیاید. نکند مثل مشروطه شود که آقایان تلاش کردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آن وقت چند نفر از سیاسیون مستبد، مشروطه خواه شدند و حکومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشکیل دادند. امروز من هیچ ترسی ندارم، ولی ترسم از آن است که مبادا ما مسائل را به صورتی محکم تحویل دسته بعد ندهیم، ترسم از آن است که مبادا از حرفهای خارجی ها بترسیم و در پیاده کردن احکام خدا سستی کنیم. ما باید همه چیز را به همان قوتی که امروز دارد، تحویل دسته بعد دهیم، و آنها هم کوشش کنند که به همان قوت تحویل دسته بعد دهند. ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد دهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم. باید هیچ سستی نکنیم و از این ترس نداشته باشیم که فلان رادیو یا دولت خارجی چه می گوید، رادیوها باید به ما فحش بدهند.»